آن کز می خواجگی است سرمست


آن کز می خواجگی است سرمست

آن کز می خواجگی است سرمست


آن کز می خواجگی است سرمست

آن کز می خواجگی است سرمست


آن کز می خواجگی است سرمست

آن کز می خواجگی است سرمست


آن کز می خواجگی است سرمست

آن کز می خواجگی است سرمست


آن کز می خواجگی است سرمست

آن کز می خواجگی است سرمست


آن کز می خواجگی است سرمست

بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بر وی نزنند عاقلان دست
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
بی آنکه کسی فکند او را
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
از پایهٔ خود فرو فتد پست
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
مرغی که تواش همای خوانی
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
جغدی است کز آشیان ما جست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
قلب سخن شکسته نامان
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
بر ما نتوان بدین بپیوست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
گیرم که دلی درستمان نیست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
باری نامی درستمان هست
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
تو سنگ زنی و ما همه طست
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
خاقانی را اگر سفیهی
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
هنگام جدل سخن فروبست
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
این هم ز عجایب خواص است
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست
کالماس به زخم سرب بشکست